كمدیهای قدیم، یادشبخیر
شبكه تهران برنامهای دارد به نام «طنز پنج» كه گزیدهای از سریالهای كمدی چند سال پیش را نشان میدهد. این برنامه به خاطر محتوای بامزه و نشاطآور و خاطرهانگیزش مشتریان پر و پا قرصی دارد.
میتوانی پای تلویزیون بنشینی و از كارهای شیرین یك سری شخصیتهای كاریكاتور گونه لذت ببری. تماشای این برنامه از جنبههای دیگر نیز میتواند لذت بخش باشد. با دیدن سریالهای قدیمی ناخودآگاه یاد آن دوران میافتی و خاطراتی برایت زنده میشود كه هیچ ربطی به فیلم و سریال در حال پخش ندارد. میتوانی به چهره آدمها دقیق شوی و ببینی موهای سیاه رنگ بازیگران جوان دیروز چطور در گذر زمان رنگ باخته است.
اما اگر بخواهیم از منظر یك روزنامهنگار به این كارها نگاه كنیم، چیزهای بیشتری دستگیرمان میشود. اولین سوالی كه پیش میآید این است: چرا در این روزها خاطره خوش كمدی موفقی چون پاورچین دیگر تكرار نمیشود؟ البته سوال كلیتر میتواند این باشد: چرا حجم سریالهای كمدی تلویزیون به لحاظ كمی كاهش پیدا كرده و كارگردانها تمایلی به وارد شدن به این گونه از خود نشان نمیدهند؟
اثبات این ادعا كار سختی نیست. كافی است به سریالهای شبانهای كه در تابستان امسال روی آنتن میرود نگاه كنید و فضای كلی آنها را با كارهای چند سال پیش در مدت زمان مشابه مقایسه كنید. در این سریالها نه تنها تهیه كنندهها به سمت حوزه كمدی نرفتهاند؛ بلكه در همان كارهای عاطفی و ملودرامشان هم اصل را بر تلخ كردن هر چه بیشتر سریال قرار دادهاند نه شادساختن و آرام كردن مخاطب.
همچنین در تركیب سریالهای ماه رمضان امسال فقط یك سریال با لحن كمیك دیده میشود. یعنی سریال «از پذیرفتن خانواده معذوریم».
نكته بعدی این است كه همان اندك سریالهای كمدی پخش شده نیز چه از جهت اصول هنری و زیباییشناسی و چه از جهت ارتباط با مخاطب به توفیق چندانی دست پیدا نكردهاند.
در چند قسمت از برنامه «طنز پنج» سریال موفق «پاورچین» به نمایش در آمد. اگر یادتان باشد داستان آن قسمتی بود كه شادی (سحر ولدبیگی) و یاسمن( سحر زكریا) و... میخواستند برای چند شب به سفر بروند. فرهاد (مهران مدیری) و داوود (جواد رضویان) و بقیه دوستانش هم به خاطر تجربه چند روز زندگی مجردی از خوشحالی در پوست خودشان نمیگنجیدند و لحظه شماری میكردند كه هر چه زودتر همسرانشان خانه را ترك كنند.
با محوریت این ایده ساده و یك خطی، موقعیت داستانی چند قسمت از سریال پاورچین شكل میگیرد. آدمهای دست و پا چلفتی سریال در دوران كوتاه مجردی شان،ذات واقعی شان را نشان میدهند و با حواس پرتی كارهایی میكنند كه قهقهه مخاطب را در پی دارد.
اتفاقا رمز موفقیت مهران مدیری در این بود كه میتوانست با سادهترین تمهیدات، بینندهاش را بخنداند. به عنوان مثال آن سكانسهایی را به یاد آورید كه آدمهای دور میز به سمت هم نخود پرتاب میكردند. یا آن سكانسی كه سپهر (سیامك انصاری) شیر خشك را بدون مخلوط كردن با آب به نوزاد میخوراند.
بد نیست كه كارگردانهای كمدیهای امروزی نگاه دوبارهای به این سریالهای قدیمی بیندازند. آن وقت میفهمند كه برای خنداندن بیننده راههای دیگری غیر از «توی حوض انداختن» و «پشت پا زدن» هم وجود دارد.
پاورچین یك الگوی موفق برای كارهای طنز تلویزیونی است. خود مهران مدیری نیز بارها بر این نكته تاكید كرده و گفته: پاورچین در تاریخ طنز ما یك استثناست و به نظرم هرگز نمیشود دوباره شبیهاش را ساخت.
اگر پاورچین را یك نقطه اوج در نظر بگیریم، باید بگوییم طنزهای شبانه پس از پاورچین بندرت توانستند به این نقطه اوج نزدیك بشوند. در پاورچین تمام عناصر خوب در كنار هم قرار گرفته بودند و تركیبشان محصول دوست داشتنی شده بود.
متنها به صورت گروهی نوشته میشدند و پیمان قاسمخانی نیز در مقام سرپرستی نویسندگان نقش مهمی در یكدست كردن متنها داشت.
جواد رضویان، شقایق دهقان، سحر ولدبیگی، سیامك انصاری، محمدرضا هدایتی و سحر زكریا همگی بازیهای جذابی را ارائه دادند و از همه مهم تر این كه مهران مدیری این سریال را با عشق و علاقه و از سر فرصت ساخته بود.
بعد از پاورچین موج كارهای كمدی 90 شبی به راه افتاد كه خیلی هایشان دچار شتابزدگی در مرحله تولید شدند.
نقطه قوت پاورچین این بود كه روایت دلنشینش با لوكیشن ساده آپارتمانیاش تناسب داشت. در حالی كه كمدیهای كنونی آن قدر دچار پیچیدگی در قصهگویی و اجرا میشوند كه مخاطب در ارتباط سریال دچار مشكل میشود. گاهی وقتها دلمان تنگ میشود برای همان جنگ شبانه «ببخشید شما» كه مهران مدیری رك و صریح از یك كفاش میپرسید: شما دخترتان را به مردی از هم صنفان خودتان میدهید یا نه؟
به جز پاورچین كمدیهای دیگری هم هستند كه دیدن دوباره شان میتواند خاطرهانگیز باشد. كمربندها را ببندیم و بدون شرح (مهدی مظلومی) در زمان خودشان توانستند جریانساز باشند. البته برخیها معتقدند هر چیزی كه بدل به خاطره شود پس از سالها ارزشی دوچندان پیدا میكند و دوست داشتنی میشود. یعنی آن چیزهایی كه ما از آنها خاطرات شیرینی داریم، آن قدرها هم كه فكر میكنیم خوب نبودهاند. به قول صائب: هر چه رفت از عمر یاد آن به نیكی میكنند، چهره امروز در آیینه فردا خوش است.
همه اینها قبول. اما باید بپذیریم كه به نسبت كارهای قدیمی در ژانر كمدی چه در سینما و چه در تلویزیون دچار پسرفت شدهایم.
نوشته : احسان رحیمزاده
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی